نظامی از پنج منظومه خود محیط سه داستانش را ایران قبل از اسلام قرار داده است. «خسرو و شیرین»، «هفت پیکر» و «اسکندر نامه». آیا نظامی برای بنای آرمان‌شهر خود نه به آینده که به اعصار پیشین چشم دوخته بود؟ و مدینه فاضله‌اش را در افسانه‌ها می‌جست؟

به گزارش شرح آنلاین به نقل از مرکز نظامی پژوهی تبریز، سعید کریمی استادیار دانشگاه پیام نور واحد شبستر در مقاله ای در این خصوص نوشته است: بعید نیست که به همین منظور به سراغ شخصیت‌های صاحب آوازه پیش از اسلام رفته است تا از آنها و دوره‌شان، انسان‌هایی به کمال رسیده و ادواری غرق در رفاه و سعادت بیافریند. در این زمینه نباید تأثیر فردوسی را بر ذهن و هنر نظامی فراموش کرد.

نظامی از دوره جوانی با شاهنامه آشنا بوده و این انس تا سال‌های پایانی عمر وی هم ادامه داشته است. یقیناً همین معاشرت با شاهنامه، او را به تاریخ پیش از اسلام علاقه‌مند ساخته است. نظامی در همان سال‌های سرایش این منظومه‌ها نیز گاه مورد طعن و انتقاد برخی از ادبا قرار می‌گرفته است. این منتقدان از موضع مسلمانی، نظامی را به سبب توجه بیش از حد به آیین مجوس درخور اعتنا نمی‌دانستند و او را برای تازه کردن رسم مغان سرزنش می‌کردند.

نظامی در مقدمه خسرو وشیرین چنین نقل می‌کند که در ایام فترتِ پس از سرایش مخزن الاسرار، دوستی دیندار و معتقد به مقاماتِ ایمانیِ نظامی که به طریقی از اهتمام شاعر بلند آوازه ما برای سرودن خسرو و شیرین آگاه شده بود به سرای او وارد می‌شود و وی را به شدت ملامت می‌کند که:

پس از پنجاه چله در چهل سال /مزن پنجه در این حرف ورق‌مال
درین روزه چو هستی پای بر جای /به مردار استخوانی روزه مگشای
مسی را زر براندودن غرض چیست؟ /زر اندر سیم تر زین می‌توان زیست
در توحید زن کآوازه داری /چرا رسم مغان را تازه داری؟
(نظامی، ۱۳۷۶: ۲۴)

ادعای آن دوست دانشمند این است که تو مردی دینداری، بازگرد و به سرایش همان منظومه‌های شرعی و اخلاقی‌ات بپرداز. این درون‌مایه‌ عاشقانه‌ای که انتخاب کرده‌ای به ویژه با توجه به زمان و مکان آن، اصلاً شایسته شاعر مؤمنی چون تو نیست. نظامی اما ابیاتی چند از خسرو و شیرین را بر او می‌خواند و آن دوست مشفق که ظاهراً ذوق ادبی‌ای هم داشته است بر سر شوق می‌آید و شاعر را به ادامه کار ترغیب می‌کند.

ظاهراً فردوسی و نظامی تا دوره معاصر نیز از گزند چنین نقدهای اعتقادی در امان نبوده‌اند. فتحعلی خان صبا شاعر دوره قاجار نیز در شهنشاه‌نامه خود فردوسی و نظامی را به خاطر ستایش گبران مورد عتاب قرار داده است:

سزد گر روانشان بود در فسوس/ چه استاد گنجه، چه استاد طوس
اگر چه ز هر در بسی برده رنج/ ز پر مایه گوهر پراکنده گنج
ولی سر به سر بیهده رنجشان/ نه جز بهره اژدها گنجشان
یکی نام پرویز را برکشید /که او نامه مصطفی بر درید
یکی زنده کرد آیت زند را /ستایشگر آمد مغی چند را
(حمیدی، ۱۳۶۴: ۲۱۰)

نقد اخلاقی و اعتقادی در ادبیات فارسی بسیار به چشم می‌خورد. در نقد اعتقادی، منتقد به پاره‌ای از اعتقادات و اندیشه‌های شاعر اعتراض دارد و آنها را رد می‌کند. علی‌رغم وجود چنین نقدهای اعتقادی که در ردّ تاریخ و فرهنگ ایران باستان کوشیده‌است، در تاریخ اجتماعی ایران زمین در هر دوره‌ای که تمدن ما به فرازهایی دست یافته، توجه اندیشمندان نیز به تاریخ و فرهنگ ایران باستان به شکلی پر رنگ و نیرومند مطرح بوده است. روحیه خردپروری و عقلانیت در تمدن ایرانی- اسلامی معمولاً با توجه به تاریخ ایران باستان همراه و هم‌زمان بوده است؛ چرا که توجه به عقل و خرد از خصیصه‌های برجسته و بارز اندیشه ایرانی است.

به نظر می‌رسد تا اواسط قرن ششم شعله‌های علاقه به ایران باستان هر چند به حالت نیمه جان هنوز برافروخته بوده است. با افول نگاه معتدل به ایران باستان در کنار معارف اسلامی انسجام و هم‌بستگی ایرانیان رو به ضعف نهاد و شرایط را از درون، برای حمله مغول و فروپاشی ایران فراهم آورد.

نظامی شاید آخرین شاعر متفکری است که قبل از حمله مغول در کنار بهره‌گیری و الهام از اندیشه‌های اسلامی به فرهنگ و تاریخ ایران باستان نیز توجه نشان داده است.‌

منابع:
حمیدی، مهدی (۱۳۶۴) شعر در عصر قاجار، انتشارات گنج کتاب.
نظامی، الیاس بن یوسف (۱۳۷۶) خسرو و شیرین نظامی گنجوی، انتشارات دانشگاه تهران.