تبریزٰ،(شرح آنلاین) - وقتی می گویند "جایی برای سوزن انداختن نیست" یعنی الان باید برویم و بازار تبریز و حال و هوای خریدهای شب عید مردم را ببینیم تا متوجه بشویم که معنی این جمله یعنی چه.

می خواهی یک قدم رو به جلو برداری اما حجم مردم تو را یک قدم به عقب هل می دهد، مانده ام بین مردمی که در انبوه شلوغی بازار راه می روند و می ایستند، نگاه می کنند به مغازه ها و دست فروش هایی که در گوشه و کنار پیاده روهای بازار بساط کسب و کار عیدانه شان را پهن کرده اند.

همین جمعه گذشته بود که امام جمعه موقت تبریز حجت الاسلام عالی از مسؤولان شهرداری و نیروی انتظامی خواست تا از بساط کردن شب عیدی دست فروشان در سطح شهر مانع نشوند. از یکی از دست فروش ها که در پیاده راه تربیت روسری می فروشد می پرسم: امام جمعه تبریز همچین حرفی زده کسی مانع کسب و کارتان می شود یا نه؟

می گوید: نه خدا عمرشون بده تا امروز کسی مانع ما نشده و اوایل ظهر امروز شهرداری یک تذکری داد که آن هم به خاطر اعتراض مغازه داران به بساط کردن در مقابل مغازه هایشان است. می گویند مانع کسب و کارمان می شوید.

می پرسم: برای چه مانع تراشی می کنند؟ می گوید: مغازه دارها معترضند که مشتری هایمان را کم کرده اید. خب ارزان بفروشید ملت مشتری شوند به ما چه…

سراغ مرد جوان دیگری می روم که کنار پیاده رو لباس بچگانه می فروشد. جنس هایش را نگاهی می اندازم و می پرسم: این لباس چند؟ می گوید: ۳۵ تومن مفتٰ بری مغازه ۵۰،۶۰ تومن قیمتشه.

می گویم: بازار اولسون (کسب و کارت سکه) و راهم را به سمت بازار اصلی تبریز پیش می گیرم.

در میان خیل جمعیت شانه به شانه هم جلو می رویم تا به مقابل بازار بزرگ ۲۹ بهمن تبریز می رسیم. پل عابر پیاده جوابگوی حجم مردمی که مسیر آن را برای عبور به آن سوی خیابان انتخاب کرده اند نیست. هفته قبل روی این پل می شد ملق زد. جلوی پل کفش فروش ها بساط دارند. مسیر را به سمت مسجد قزللی و بازار گرجیلر(گرجی ها) ادامه می دهم. بین این همه زن و بچه معذب می شوی وقتی چاره ای جز شانه به شانه حرکت کردن نداری. خودم را می کشم وسط سنگفرش بازار. از مقابل یک کفش فروشی که رد می شدم با صدای بلند بازار گرمی می کند:” گل آپار مفته دی”(بیا ببر مفته).

با صدایش به سمتش بر می گردم. یک جفت کفش ورنی توجهم را جلب می کند می پرسم: چند؟ می گوید: اینجا ۴۵ تومن اما تو مغازه اگه بیایی ۸۵ تومن! می پرسم: آخه چرا این قدر تفاوت قیمت؟ می گوید: مغازه اجاره داره برق داره آب داره گاز داره اما اینجا زیر سقف خدا عوارض نداره.

می خندم و کفش را به دست می گیرم و این ور و آن ورش را نگاهی می اندازم . دوخت تبریز است، تولید کننده اش آشناست، برند خوشنامی است. حق می دهم که صدای مغازه دارها در بیاید و دست فروش ها روی مخ مغازه دارها باشند.

بازار

داخل راسته بازار می شوم. خیل جمعیت را که می بینم چشمم سیاهی می رود. باربران داخل بازار سرپوشیده مدام ذکر ” یاالله” شان برای باز شدن راه بلند است. قدم از قدم نمی توان برداشت. قیمت اجناس با رسیدن شب عید به همت بازاریان تبریز پایین کشیده است. با یکی از مغازه داران سر حرف را باز می کنم. حال و احوالی می کنم و می پرسم این شلوار مردانه جین چند؟

می گوید: ۶۵ تومن. می پرسم ترک است یا چینی ؟ می گوید: دوخت ایران است. الان واردات از ترکیه صرف ندارد، به مردم هم نمی شود جنس چینی فروخت، جنس ایرانی بروتر است… الان اکثر بازار جنس ایرانی می فروشد.

پوشاک ایرانی خانم ها کم است

زن و شوهری را که در حال قیمت کردن هستند را کنار می کشم و از آنها نظرشان را درباره قیمت ها می پرسم. مرد می گوید: بعضی ها می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند اما بعضی از کاسب ها واقعا حبیب خدا هستند، هوای مردم را در این شب عیدی دارند. مثلا چه ایرادی دارد جنس ایرانی بفروشند. به خدا همین جنس ایرانی را چند مغازه بالاتر به اسم خارجی می خواستند به من قالب کنند.

خانمش می گوید: جنس های مربوط به خانم ها کمتر ایرانی هستند. کاش برای پوشاک مورد نیاز خانم ها هم فکری بکنند.

نکته ای که بهتر است تولیدکنندگان داخلی بیشتر به فکرش باشند.

لبخند را نمی شود انکار کرد

ماموران نیروی انتظامی با تعارف یکی از بازاری ها جلوی مغازه اش ایستاده اند و چایی سرپایی می خورند. خستگی از چهره شان پیداست، یک سرگرد و دو سرباز وظیفه، اما با همه خستگیشان لبخند را نمی شود در صورتشان انکار کرد.

برخی از مردم چنان سرشان گرم خرید است که سرپایی لقمه ای مقابل سیب زمینی و تخم مرغ فروشی ها یا پیراشکی فروش های دوره گرد می خورند و از قدم زدن در بازار منصرف نمی شوند. شور و حال خرید همه جای بازار پیچیده است. عطر بهار با بوی ادویه های عطاری ها در هم آمیخته و تو را می برد به دوران خوش کودکی ات که با خانواده ات برای خرید شب عید راسته به راسته بازار را زیر پا می انداختی تا کفشی یا لباسی بخری. وقتی می بینی پدری توی مغازه بند کفش نوی بچه اش را سفت می کند دلت گره می خورد به آن دقایق نابی که بابا برایت بند کفشت را گره می زد.

بازار

نظارت بر بازار چیزی است که ضرورتش این روزها بیشتر از هر زمان دیگر احساس می شود. مدیرکل تعزیرت حکومتی آذربایجان شرقی در این باره به شرح آنلاین می گوید: در راستای ایجاد هماهنگی و خدمت رسانی به مردم جهت تسهیل و بهبود فضای کسب و کار، سالم سازی و ایجاد محیط امن اقتصادی، جلوگیری از نابسامانی های احتمالی بازار عرضه و تقاضا و برخورد قاطع و بازدارنده با متخلفان و اخلاگران در نظام اقتصادی برنامه طرح تسهیل کسب و کار نوروزی در دو مرحله اجرایی هم اکنون در حال اجراست که مرحله اول قبل از نوروز و از مراکز عمده خرید و عرضه کالا و خدمات مانند نمایشگاه های بهاره در میدان های میوه و تره بار، شرکت های مسافرتی، رستوران ها، فروشگاه های زنجیره ای و غیره بازرسی می شوند و مرحله دوم که بعد از عید است عمدتا از مراکز اسکان و پذیرایی تفریحی، گردشگری و اماکن زیارتی بازرسی صورت می گیرد.

یوزباشی با بیان این که اکثر واحدهای صنفی و صنوف در گشت های تعزیرات این استان بازرسی می شوند، اظهار می دارد: گشت های نوروزی مرحله اول از ۱۰ اسفند۹۷ کار خود را آغاز کرده و در دو نوبت قبل از ظهر و بعد از ظهر بازرسی و نظارت صورت می گیرد و این گشت ها تا ۱۵ فروردین ۹۸ ادامه دارد.

سخنگوی ستاد تنظیم بازار استان با اشاره به اینکه روؤسای اتحادیه بایستی از هر حیث چه صنفی، تعزیراتی و بهداشتی الگوی مناسب برای واحدهای صنفی زیر مجموعه خود باشند، تاکید می کند: روؤسای اتحادیه ها باید نظارت بیشتری به زیر مجموعه های خود داشته باشند و واحد های صنفی نمونه بایستی تشویق و بنر بر سر در واحد نصب و به مردم معرفی شوند.

وی می افزاید: با واحدهای صنفی متخلف هم برخورد قانونی شده و آن ها نیز به مردم معرفی می شوند.

یوزباشی در پایان می گوید: سامانه شکایات مردمی هم به صورت حضوری و اینترنتی به آدرس www.tazirat135.ir یا تماس با سامانه ۱۳۵ آماده دریافت شکایات و پیشنهادهای شهروندان گرامی است.

به هر حال گرمی بازار شب عید چیزی است که نه می توان نادیده گرفت و نه می توان از کنار حواشی اش به آسانی گذشت. اما هر چه که هست مردم در حال دویدن از پی بهارند و بهار ۹۸ در حال رسیدن به سرزمین شقایق های همیشه عاشق است.