هر چند بارش سنگین برف شب سختی را برای تبریزی‌ها به همراه داشت ولی حتی این دردسرها هم مانعی برای شادی های خیابانی و رقم زدن یک شب و روز خاطره انگیز نشد.

به گزارش شرح آنلاین به نقل از شهریار، تفرجگاه ائل گلی تبریز با آن قدمت تاریخی خود در هر موسم و زمانی میزبان دورهمی‌های صمیمانه‌ی شهروندان است؛ مردمانی که هیچ فرصتی را برای کمی شادی و ضیافت لبخندهای بی دریغ از دست نمی‌دهند.

هر چند فصل زمستان امسال شوخی‌اش گرفته و انگار می‌خواهد یاد و خاطره‌ی بارش برف و زمستان‌های سرد گذشته‌ی تبریز را به تاریخ گره بزند، ولی هنوز هم بارش سنگین برف، شهروندان را برای جشن زمستانی راهی پارک ائل‌گلی می‌کند.

صبح جمعه‌ی بیست و هشتمین روز دی ماه فرصت خوب و غنیمتی بود برای جمع شدن تبریزی‌هایی که بین سرما ماندن در خانه و قدم زدن روی برف تازه و صدای قرچ قرچ اش، این دومی را انتخاب کرده بودند و بعد از مدتها با پرتاب گلوله برفی به تفریح و شادی‌های زمستانی پرداختند.

اولین ساعت‌های صبح است و ائل گلی میزبان مردمی که برای قدم زدن، ورزش، دویدن‌های صبحگاهی و خلاصه هر کسی به بهانه‌ای آمده تا تازگی این برف نو را از دست ندهد و از آخرین غنیمت‌های زمستان امسال بهره‌ای ببرد.

پارک بزرگ ائل گلی تبریز همواره در مناسبت های مختلف میعادگاه تبریزی‌هایی است که می‌خواهند به هر بهانه‌ی ساده و کوچکی گرد هم جمع شوند و برای چند ساعت هم که شده تلخی‌های زندگی را با کنار هم بودن‌ها و همین جشن‌های ساده، ماندگار کنند.

میلاد یکی از کودکانی است که با خوشحالی از تعطیلی مدارس در این روز جمعه، به همراه خانواده برای ساختن آدم برفی به این پارک قدیمی شهر آمده است. سخت مشغول کار است و با بیلچه و سطل کوچکی که همراه خود آورده، آرام آرام برف ها را جمع کرده و روی هم تلنبار می‌کند.

خانوم ملکی مادر میلاد که با جمع کردن چند شاخه و برگ به کمک او آمده، می گوید: چنین رویدادهایی هر چند کوچک باشند ولی باعث ایجاد نشاط خیلی زیادی در بین کودکان می شود.

او این نشاط را تنها مختص به کودکان ندانسته و ادامه می‌دهد: راستش امروز خود ما هم یاد کودکی‌ها افتادیم و همین طور که در اطراف هم مشخص است، شاید بیشتر از کودکان، ما بزرگترها سر ذوق آمده‌ایم.

قدیمی‌ترهای تبریز به خوبی بیاد دارند گذشته‌هایی را که فصل زمستان با برف‌های گاه یک متری همراه می‌شد و برای رفت و آمد باید تونل‌های کوچکی در کوچه‌های باریک قدیمی ساخته می‌شد.

اینها را ولی نسل امروز فقط از قدیمی ها شنیده اند و فقط در پس ذهن هر کدام از ما خاطره ای محو و گنگ نقش بسته از سالهای کودکی و زمستان‌هایی که بارش برف مدارس را تعطیل می‌کرد و تازه جشن زمستانی ما هم شروع می‌شد.

حالا ولی تمام اینها به تاریخ گره خورده انگار، برف پارو کنی‌های پشت بام‌ها و کوچه‌ها هم بیکار شده‌اند و دیگر خیلی سال است توی کوچه‌ها صدای «برف پارو می‌کنیم» ها را کسی نشنیده است.

تمام اینها سبب شده تا قدر همین برف‌های گهگاه را بدانیم و حالا هر چند که همین برف هم دوام زیادی ندارد و تا به خود بجنبیم ظهر شده و با تابش اولین طلایی‌های خورشید، همین برف نو هم آب می‌شود و باز ما می‌مانیم و زمستانی که شوخی می‌کند با تبریزی که به زمستان‌های سرد و برفی‌اش شهره بود.