سخنان وزیر اطلاعات ایران درباره انرژی هسته‌ای با انتقادات شدیدی در داخل و خارج از کشور مواجه شد.

به گزارش شرح آنلاین به نقل از اسپوتینک، متاسفانه یکی از مسائلی که همیشه در ایران بسیار مساله ساز است بی توجهی برخی به منافع ملی و اصرار بر حمایت از منافع جناحی است.

در بعد ورزشی بسیار معروف است که ایرانی ها همیشه در بازی های فردی موفق هستند و در بازی های تیمی دائما مشکل دارند، اما اینکه این ماجرا بخواهد به بحث های سیاسی درون دولت هم کشیده شود بسیار عجیب است.

بر کسی پوشیده نیست که مدیریت برخی وزارت خانه‌ها در ایران به نوعی است که باید حتما اجتماع حکومتی روی وزیر وجود داشته باشد و این وزارت خانه ها معمولا وزارت خانه‌های حکومتی به حساب می‌آیند  و اینگونه نیست که فردی با وابستگی جناحی در راس آنها قرار بگیرد.

مثل وزارت اطلاعات، وزارت امور خارجه  و  وزارت کشور.

در این وزارتخانه ها باید وزیر با رئیس جمهوری و کابینه هماهنگ باشد اما عموما وزیر این کابینه باید نظرات نظام و حکومت را اعمال کند و نه نظرات سیاسی یک جناح خاص.

اینکه خارجی‌ها و مخصوصا دشمنان بخواهند از صحبت‌های اخیر سید محمود علوی انتقاد کنند امر عجیبی نیست و اقتضای طبیعتشان می باشد اما اینکه برخی داخلی‌ها درباره سخنان وی اظهار نظر های منفی مطرح کنند امر عجیبی به نظر می آید.

طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها

همان قدر که صحبت با دشمن نیاز به دیپلماسی و چرب زبانی دارد بعضی وقت ها تشر هم نیاز است تا طرف مقابل سر جایش بنشیند و حواس اش جمع باشد که به کجا می رود.

حداقل خودمان سر خودمان کلاه نگذاریم، کدام ایرانی است که از این اوضاع نابسامان درباره مسئله هسته‌ای و بلاتکلیفی برجام و یا رفتار آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها با ملت ایران راضی باشد؟

کدام ایرانی است که از بابت این همه ظلم و ستم و تحریم که توسط آمریکا و عوامل اش بر علیه ملت ایران اعمال می شود عصبانی نباشد؟

کدام ایرانی است که از بابت تهدید‌های اسرائیل و آمریکا و عربستان سعودی و… بر علیه تمامیت ارضی ایران خشنود است؟

آیا وقت آن نرسیده تا کسی حرف دل ایرانیان را رک بزند و طرف مقابل را سر جایش بنشاند؟

البته تاکید می کنم منظورم ایرانی‌ها است و نه ایرانی نماها و یا نوکران دشمنان ایران.

بله ایرانی‌ها به هیچ وجه نمی خواهند ایران به سمت و سوی تولید تسلیحات هسته ای برود اما اگر بنا باشد موجودیت ایران در خطر باشد چه؟

ماجرایی که آقای علوی مطرح کردند همین بود.

به هر حال تحمل فشارها توسط ملت ایران هم حد و مرزی دارد و اگر احیانا این فشارها بخواهد ادامه یابد و به تهدید بر علیه موجودیت ایرانزمین تبدیل شود قطعا ایرانی‌ها مانند هر ملت دیگری ممکن است دست به هر کاری بزنند از جمله تولید تسلیحات هسته ای.

شما اگر به کوچه و خیابان بروید و از هر ایرانی سوال کنید قطعا این خواسته را تایید خواهد کرد.

اینکه مثلا آمریکایی ها و اروپایی ها ادعا می‌کنند تولید تسلیحات هسته ای توسط ایران موجب ایجاد یک رقابت تسلیحاتی اتمی در منطقه خواهد شد یک حرف بی معنا بیش نیست.

همه اذعان دارند که اسرائیل امروزه بیش از ۲۰۰ کلاهک و یا بمب اتمی در اختیار دارد و مجامع بین المللی حتی جرات بازرسی در این کشور را ندارند.

اگر بنا باشد این واهمه وجود داشته باشد، آمریکا و اروپا باید ابتدا اسرائیل را تحت فشار قرار دهند، چون به هیچ وجه منطقی به نظر نمی آید کشوری که خود را از همه قوانین بین المللی آزاد می داند و از انواع و اقسام سلاح های کشتار جمعی بر علیه همسایگان خود استفاده کرده و تهدید می کند نقشه حمله به پانصد هدف در ایران را کشیده از فشار و بازرسی در امان باشد و ایرانی ها که به هیچ کشور حمله نکرده اند در فشار باشند.

موضع بایدن در مورد برجام فاش شد

چه کسی می تواند انکار کند که کشورهای عرب همجوار ایران همگی بدون استثنا پشت صدام حسین ایستادند تا به ایران حمله کند و صدام حسین هم انواع و اقسام تسلیحات کشتار جمعی را بر علیه ایرانی ها استفاده کرد و جامعه جهانی نه فقط هیچ واکنشی نشان نداد بلکه بسیاری از کشورهای اروپایی با تامین تسلیحات و مواد لازم جهت تولید تسلیحات کشتار جمعی در این زمینه با عراق شریک بودند.

آمریکایی‌ها هم که گزارش محرمانه خارج شده از محرمانه بودن مربوط به نماینده انگلیس در شورای امنیت نشان می دهد با فشارهای خود مانع حتی مطرح شدن استفاده عراق از سلاح های شیمیایی و بیولوژیک بر علیه ایرانی ها شدند.

بعد در این شرایط توقع این است که ایرانی ها بنشینند و منتظر بمانند چه زمانی اسرائیلی ها تصمیم می گیرند به ایران حمله کنند و شاید هم در حمله خود از تسلیحات هسته ای بخواهند استفاده کنند؟

بدیهی است اصلی ترین وظیفه وزارت اطلاعات و یا  تشکل های امنیتی و اطلاعاتی هر کشوری پیش بینی چنین تهدید هایی می باشد و بدیهی است تنها چیزی که می تواند مانع حمله اتمی اسرائیل به ایران شود این است که ایرانی ها بمب اتم داشته باشند.

البته ترامپ هم قبل از مرگ سیاسی خود چند باری تهدید کرده بود که حمله سختی به ایران خواهد کرد و برخی تهدید های او را مبنی بر احتمال حمله اتمی بر علیه ایران تلقی کرده بودند، مخصوصا که هواپیماهای بی ۵۲ آمریکا که می تواند بمب اتمی حمل کند هم مدام در اطراف مرزهای ایران در حال جولان بودند و هنوز هم هستند.

بدیهی است تا زمانی که ایرانی ها مطمئن باشند که تهدید موجودیتی و یا به قول معروف اتمی موجودیت کشورشان را تهدید نمی کند نیاز ندارند به سمت تولید تسلیحات هسته ای بروند، اما در صورتی که مجامع اطلاعاتی ایران متوجه شوند که تهدید موجودیتی ایران را تهدید می‌کند و یا اینکه احتمال تلاش برخی دشمنان مانند اسرائیل بر علیه ایران جدی است آنوقت بحث کاملا متفاوت خواهد بود و آنوقت تولید بمب اتمی و تسلیحات هسته ای به یک ضرورت برای تامین موجودیت ایران و موازنه قدرت در منطقه تبدیل می شود.

امروزه هم اسرائیل تسلیحات هسته ای در اختیار دارد و هم آمریکا حداقل ۸۴ کلاهک هسته ای در ترکیه مستقر کرده و هم پاکستان در شرق ایران بمب هسته ای دارد و برخی گزارش‌ها هم مبنی بر اینکه عربستان و امارات هم از پاکستان و هند تسلیحات هسته ای خریداری کرده اند وجود دارد.

اگر واقعا جامعه جهانی دلواپس گسترش تسلیحات هسته ای و رقابت هسته ای در منطقه است بد نیست در باره این گزارش ها تحقیق کند و هماهنگونه که برنامه هسته ای ایران به صورت شفاف در اختیار همه هست و تحت نظارت کامل آژانس بین المللی هسته ای می باشد برنامه های همه این کشورها با همان نظارت هایی که بر ایران است مورد نظارت قرار گیرد.

جنگ عراق بر علیه ایران هم در واقع جنگ اعراب اطراف ایران با ایران بود.

اگر پس از پایان جنگ اعراب اطراف بر علیه ایران ما ایرانی‌ها برای ایجاد موازنه قدرت اقدام به تولید موشک نکرده بودیم قطعا آنها تا به حال چند بار دیگر توطئه های مشابهی برای راه اندازی جنگ بر علیه ایران راه اندازی کرده بودند، همه می دانند که اینها درس را از همان چوب اول خوردن یاد نمی‌گیرند.

امروزه کار به جایی رسیده که اینها دیگر حاشا نمی کنند که چه قدر با ایرانی ها دشمنی دارند و علنا اعلام می کنند که در صدد تشکیل ائتلاف برای جنگ با ایران هستند و همه تسلیحاتی که توسط آمریکا و کشورهای غربی در اختیار آنها قرار می گیرد را برای مقابله با ایران خریداری می کنند.

آنهایی که باید پیغام آقای علوی را دریافت کنند هم به خوبی متوجه این پیغام شدند.

بد نیست برخی که در داخل به جای اینکه به منافع ملی کشور توجه کنند به فکر منافع جناحی خود هستند برای یک بار هم که شده منافع ملی را ارجح بدانند و پیغام را درست دریافت کنند.

حداقل چند سال اخیر گذشته بعد از برجام که باید درس خوبی برای همه بود.