پروفسور والت به همراه همکارش جان مرشایمر، یکی از مهم ترین دانشمندان رئالیسم سیاسی معاصر است. در گفتگو با وی در خصوص اثر جدیدش، پایان سلطه جویی لیبرال و اشتباهات سیاست خارجی آمریکا و کل غرب در سی سال اخیر سخن گفتیم.
شرح آنلاین – ایل جورناله (ایتالیا) روبرتو ویوالدلی: در رابطه با شکست سلطه جویی لیبرالی که در پایان جنگ سرد مطرح گردید، زمانی که تصور می رفت که رئالیسم سیاسی به بوتۀ فراموشی سپرده خواهد شد، گفت که از آن دوره چیزهای اندکی باقی می ماند. اکنون روشن است که نظم لیبرال، دمکراتیک و کاپیتالیستی تنها الگوی ممکن برای دنیایی جهانی شده نیست و سایر اشکال سیاسی همچنان وجود خواهند داشت.
وی در کتاب خود نوشته بود که دولت های کلینتون، بوش و اوباما از دیدگاه یکسانی در خصوص سیاست بین‌الملل برخوردار بودند. بنابراین می توانیم بگوییم جمهوریخواهان و دمکرات ها به جز موارد خاص مانند توافق هسته ای ایران، اغلب عقاید یکسانی در خصوص سیاست خارجی آمریکا دارند.
به عقیدۀ وی حامیان سلطه جویی لیبرال تحت رهبری آمریکا گمان می کردند که ترویج این ایده آل ها کار آسانی بود و متوجه این موضوع نشده بودند که برای برخی از کشورها یک تهدید به شمار می رفت و چه بسا که تدابیری برای مقابله با آن اتخاذ می کردند.
وی گفت که شکست های آمریکا در خاورمیانه از قبل مشخص بودند. به طور قطع تلاش برای ترویج دمکراسی از طریق تغییر رژیم و نیروی نظامی شکست پرهزینه‌ای بوده است. همان گونه که در لیبی، یمن، عراق، سوریه و جاهای دیگر شاهد بوده ایم. آمریکا شکست خورد زیرا به روابط ویژه با برخی از کشورهای خاورمیانه به ویژه مصر، اسرائیل و عربستان تکیه کرد و بدون در نظر گرفتن اقداماتشان از آنها حمایت کرد. در همان حال از داشتن یک رابطۀ تجاری عادی با کشورهایی مانند ایران امتناع ورزید. این سیاست باعث کاهش نفوذ آمریکا گردید و دستیابی به اهداف گسترده تر در این منطقه را دشوارتر ساخت.
وی همچنین گفت که در انتخابات سال ٢٠١۶ ترامپ و سندرز تنها کاندیداهایی بودند که آشکارا اعلام کرده بودند که سیاست خارجی آمریکا یک شکست بود. حق با هر دوی آنها بود. متأسفانه ترامپ راهبرد آشکار و معقولی برای حل مشکلات نداشت. در صورتی که خانم کلینتون برنده می‌شد یک راهبرد مبتنی بر سلطه جویی لیبرال را دنبال می‌کرد.
والت معتقد است که آمریکا دست از اروپا خواهد کشید تا روی آسیا و رقابت با چین تمرکز کند. البته آمریکا همچنان به روابط دیپلماتیک و اقتصادی با اروپا ادامه خواهد داد. اما در خصوص روابط نظامی معلوم نیست. وی شخصاً معتقد است که آمریکا باید به تدریج دخالت نظامی خود را کاهش داده و امنیت اروپا را به اتحادیۀ اروپا بسپرد. البته این فرایند دستکم ده سال طول خواهد کشید.
به نظر وی ترامپ معتقد است که آمریکا بهتر است به طور جداگانه با کشورهای منفرد اروپایی وارد مذاکره شود. در واقع می خواهد از رویکرد «تفرقه بینداز و حکومت کن» استفاده کند. این اعتقاد بسیار کوته بینانه بوده و نشان می دهد که ترامپ یک استراتژیست پیشرفته نیست. چنانچه آمریکا بخواهد کمتر درگیر اروپا باشد، بهتر است یک اتحادیۀ اروپای قدرتمند، شکوفا و هماهنگ داشته باشیم به نحوی که آمریکا دیگر نگران پیشرفت های سیاسی آنجا نباشد. افشاندن بذر اختلاف در اروپا و حمایت از بیگانه ستیزان و مردم گرایان در حال حاضر برای آمریکا کار اشتباهی به شمار می آید.