(شرح آنلاین) - کار به جایی رسیده که وقتی مردم کرج می‌شنوند برای سخنرانی در مراسم پیروزی انقلاب از علی لاریجانی دعوت شده، برافروخته می‌شوند و اعتراض می‌کنند و فضای مجازی پر می‌شود از بیانیه‌ها و موضع‌گیری‌های نخبگان انقلابی.

علی لاریجانی از آن شخصیت‌های معاصر است که شناختنش کمی مشکل است. نه می‌توان او را اصولگرا دانست نه اصلاح طلب. کسی هم پیدا نمی‌شود او را مستقل و خارج از دایره جناح بندی‌ها بداند. امروز، اما علی لاریجانی شاید در پیچ تاریخی حیات سیاسی‌اش قرار دارد. او روزی در دایره حزب‌اللهی‌ها تعریف می‌شد و در لیست‌های مجلس ذیل نام اصولگرایی رای می‌آورد. اما دیگر از آن عزت و نفوذ خبری نیست. کار به جایی رسیده که وقتی مردم کرج می‌شنوند برای سخنرانی در مراسم پیروزی انقلاب اسلامی از علی لاریجانی دعوت شده، برافروخته می‌شوند و اعتراض می‌کنند. فضای مجازی پر می‌شود از بیانیه‌ها و موضع‌گیری‌های نخبگان انقلابی شهر و همه، از امام جمعه و مسئولین تا عموم مردم، مطالبه لغو سخنرانی وی را می‌کنند. شاید بد نباشد علی اردشیر خان لاریجانی -حالا که از عرش عزت به فرش از چشم مردم افتادن نزدیک می‌شود- مروری بر روز‌ها و تصمیمات گذشته خود داشته باشد. تصمیماتی که او را به این نقطه رسانده.

یک) برجام و ما ادراک برجام! این، اولین درسی است که لاریجانی باید بیاموزد. نمی‌شود برجام را بیست دقیقه‌ای تصویب کنی و مردم را به گوشه رینگ مشکلات معیشت ببری و انتظار داشته باشی در چهلمین سالگرد انقلاب مستضعفین، آن‌ها ساکت و سر به زیر پای سخنرانی‌ات بنشینند و تکبیر بگویند.

دو) دومین درس هم ریشه‌اش در یکی از خصلت‌های آقای لاریجانی، یعنی غیرمردمی بودن است. در این بیست و چند سال عمری که در ایران نفس کشیده‌ام به یاد ندارم علی لاریجانی در میان مردم حضور جدی داشته و سخنانشان را شنیده باشد. عموماً تخاطب او با مردم از طریق نشست خبری یا گفتگوی تلویزیونی بوده و مردم از سوال پرسیدن تقریبا هیچ سهمی نداشته‌اند.

سه) عنوان غیرپاسخگوترین مسئول جمهوری اسلامی را هم شاید بشود با اختلاف رای بسیار بالا به رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی نسبت داد. آخرین دیدار لاریجانی با دانشجویان را هیچ‌کس به یاد ندارد. به جز چند جلسه خصوصی پشت در‌های بسته که محتوای آن هرگز رسانه‌ای نشده تقریبا کارنامه آقای رئیس هیچ است. پس این طبیعی است دانشجویان کرجی بر لغو سخنرانی وی اصرار بورزند. چون او دغدغه‌های آن‌ها را نشنیده است.

چهار) چهارمین دلیل مخالفت مردم و نخبگان کرجی با سخنرانی وی را باید در آثار مخرب تصمیمات لاریجانی دانست. او باید بیاموزد دوره نا آگاهی مردم گذشته. امروز مردم تمامی رفتار و کردار مسئولین را رصد می‌کنند و تاثیر آن را در زندگی روز مره و آینده خود می‌بینند. چطور می‌شود مردم پای سخنرانی کسی که مقصر برجام و رای آوردن وزیران از کار افتاده می‌دانند بنشینند؟ چطور می‌شود تمام قد از تصویب لوایح استعماری حمایت کنی بعد انتظار داشته باشی مردم برای آمدنت به کرج هلهله کنند؟!

پنج) پنجمین درس لاریجانی داشتن شخصیت و هویت مستقل است. مردم در این سال‌ها و مخصوصا پس از برجام همیشه لاریجانی پنهان شده پشت سر دفتر رهبری را دیده‌اند. طبیعی است اعتماد مردم به کسی که مسئولیت تصمیم‌هایش را نمیپذیرد و پشت سرهم نامه و نقل قول از رهبری می‌ورد از بین می‌رود.

لاریجانی این روز‌ها به عنوان شخصیتی دیده می‌شود که تنها نقطه قوتش اتصال گاه گاه به جریانات سیاسی و مذهبی است. اردشیر خان نه چپ است نه راست نه مستقل. در این سال‌ها زخم این رفتارش را هم زیاد چشیده، اما به نظر می‌رسد هرگز درس نگرفته.