دیروز هم همانند تمامی سیزده بدر های گذشته، گذشت. هیچ چیزی از سیزده بدر نود و هشت برجای نماند غیراز لحظههای خوب و بد ، با همه اینکه انتظار داشتیم خوشیهایش نصیب ما شود ولی خواه ناخواه مهر هایی به پیشانیمان چسبید. طبیعتی که از آن دم میزدیم نه اینکه هیچ سودی برایش نداشتیم بلکه به سختی آن را آزوردیم و قلبش را به درد آوردیم، چمن هایش را سوزاندیم و شاخه هایش را شکستیم، رودخانه ها را با زباله آلوده کرده و کوه هایش را به زبالهدانی تبدیل کردیم.
بعضا نه تنها طبیعت بلکه خودمان را نیز اذیت کردیم، با آتشی که افروختیم یقینا دودش به چشم خودمان نیز رفته است. شاخهای که طناب بسته و تاب درست کرده بودیم، با شکستن شاخه فرزندمان نیز زمین خورده است. سالهای سال این تجربه را داشتیم و در گذر عمر لحظهای در این مورد فکر نکردیم. شاید از روی خودخواهی شاید هم ندانمکاری گاهی مسیر بیبرگشتی را در طبیعت پشت سر گذاشتهایم.
جنگلهای حال حاضر نتیجه سالها رشد گیاهان و بوجود آمدن فضای طبیعی است که نابودی این اماکن طبیعی به آسانی قابل جبران نیست، شکست هر شاخهای از درخت یا آلودگی هر قسمت از طبیعت، جدا از خسارتهای مادی که گاه بسیار گزاف است خسارت معنوی غیرقابل جبرانی دارد. حفاظت ار محیط طبیعی صرفا وظیفه سازمان حفاظت از محیط زیست یا جنگلبانی نیست، حفاظت از طبیعت وظیفه همه افراد چامعه است زیراکه همه افراد جامعه در هر خسارتی متحمل پیامد های آن هستند.
چندی نخواهد گذشت که همچون دریاچه ارومیه و هامون و یا رودخانه سیوسه پل، تنها از طبیعت عکسهایی در آلبوم خانوادگی به یادگار خواهیم داشت. این سیزده بدر هم گذشت ولی روزهای گردشگری و سیزده بدر های بسیاری در پیش است که میتوان با اندکی تفکر آینده طبیعت را دریافت، امید است که در روزهای آینده در تخریب طبیعت هیچکس سهیم نباشد.
Saturday, 27 April , 2024