آیا مطبوعات و رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی، نقش خود را ایفا می کنند؟! - سعید فرجی- فعال رسانه ای و سیاسی

مطبوعات و رسانه‌ها بدون تردید رکن چهارم دموکراسی به‌شمار می‌روند. سه رکن دیگر دموکراسی یعنی نهاد قانونگذاری، قوه مجریه و نظام عدلی و قضایی اگر با مکانیزم تفکیک قوا آراسته باشند، بنیادهای اساسی جریان یافتن دموکراسی در ساختار قدرت هستند. این سه رکن، ارزشها و اصول دموکراسی را در بدنه قدرت سیاسی نمایندگی می‌کنند. مطبوعات و رسانه‌ها از یک‌سو جریان راهبرد دموکراسی را ازساختار قدرت بسوی جامعه و منافع عمومی‌سوق می‌دهد و ازسوی دیگر نظارت همگانی را بر سیاست گذاری‌ها و کاربرد قدرت فراهم می‌کنند. از این جهت رسانه‌ها می‌توانند کمک بزرگی به انسانی شدن وعقلانی شدن سیاست بکنند.

در آغاز با نظر به اندیشه های اندیشمندان علوم سیاسی و علوم ارتباطات، به بررسی وظایف اصلی مطبوعات در جامعه اشاره ای داشته باشیم تا تاثیر آن را در تحقق یک حکومت مردم سالار بهتر تشریح کنیم.

دانشمندان با توجه به دیدگاه های مختلف خود وظایف مختلفی را بیان کرده اند که بیان آنها مقال و مجال دیگری را می طلبد و از حوصله این نوشته به دور است.

۱ـ در بیان کارکردهای مختلف رسانه ها و مطبوعات امور مختلفی ذکر شده است از جمله: نقش اطلاع رسانی شفاف، آموزش، فرهنگ سازی،ایجاد محیط و نشاط اجتماعی، محل عرضه اندیشه های مختلف و نوین، محل تضارب آراء و اندیشه ها و… . در این نوشته قصد تبیین سه موضوع از این کارکردها را همراه با بررسی کوتاه رسانه های استان درخصوص این کارکردها را داریم:

الف ـ نقش اطلاع رسانی شفاف: اولین وظیفه رسانه ها و مطبوعات، نقش خبری و اطلاع رسانی در مورد امور مهمی است که از درجه اهمیت بالایی نزد مردم برخوردار است. تا مردم اطلاعات به روز و درستی از امور مهم نداشته باشند نمی توانند در مورد آنها تصمیم گیری کنند. مطبوعات در جوامع دموکراتیک این وظیفه خود را بسیار دقیق انجام دهند چون در غیر این صورت رسانه ها و مطبوعات می توانند مردم را که همیشه تشنه اطلاعات هستند به سرمنزل مقصود برسانند یا اینکه به ناکجاآباد بفرستند. رسانه های ما  در امر اطلاع رسانی به خوبی فعال هستند اما با نقطه ایده آل آن فاصله داریم. در مقایسه با سایت ها و مطبوعات شهرهای استان های دیگر، شاهد خودسانسوری در برخی از اخبار نیز هستیم.

شفاف سازی امور همراه با دوری از دروغ و سانسور وظیفه ذاتی هر رسانه و مطبوعه ای است. وجود دروغ در انتشار اخبار و اطلاعات و همچنین سانسور اطلاعات، باعث بی اعتبار کردن مطبوعات می شود. در این بین زدن تهمت افترا و توهین نیز در زمره این امور است. گرچه در نشریات چاپی استان زیاد از این امور نمی بینیم اما در کانال های تلگرامی، سایت ها و پایگاه های، فضای مجازی به شدت آلوده است و شاهدیم کانال ها و سایت ها انگ های مختلف سیاسی و اقتصادی و رانتی را به اکثر مسئولین و اشخاص می زنند.

ب ـ آموزش: امروزه جامعه ای توسعه یافته تلقی می شود که بتواند در کنار شاخص های اقتصادی مانند درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی و نرخ مرگ و میر، برمعیار آموزش و اطلاعات تاکید کند. در چنین جامعه ای مطبوعات با تولید و توزیع مطلوب اطلاعات، نقش بسزایی در بالا بردن آگاهی های گوناگون و ضروری مردم برعهده دارد. با عرض تاسف نهادهای متولی فرهنگ استان، میزان آمار نقش رسانه ها را در حوزه آموزش و بالابردن توان فکری و تحلیل مردم اعلام نمی کنند. وظیفه اصلی این نهادهاست تا با بررسی های علمی و متودولوژیک، میزان تاثیر آموزشی مطبوعات را در قشرها و همچنین رده های مختلف سنی مرد و زن و دانشجو و پیر و جوان و تحصیلکرده و کم سواد را بیان بکنند.

واقعیت این است که توسعه اقتصادی و فرهنگی و حتی توسعه سیاسی، به آموزش و آگاه سازی و آماده کردن افکار عمومی برای بهره برداری از امکانات مادی و معنوی نیاز دارد. در این میان نقش مطبوعات به عنوان یکی از پارامترهای مهم توسعه فرهنگی آشکار است. مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی در یک جامعه دموکراتیک با کارکردهای خود به توسعه همه جانبه کمک می کند. مطبوعات نقش بسیار مهمی در آموزش اقشار مختلف جامعه داشته و باعث رشد آگاهی مردم در ابعاد مختلف می شود.

ج ـ محل عرضه اندیشه های نو و تضارب آراء: اگر در یک حکومت دموکراتیک رسانه های جمعی و به خصوص رسانه ها و مطبوعات به درستی به وظایف خود عمل کنند، از طریق اطلاع رسانی و آگاه سازی درست در مورد اخبار منتشره در نهایت به مدد آموزش درست در راستای اهداف متعالی جامعه از طریق مطبوعات می توان سطح آگاهی اقشار مختلف مردم را بالا برد و یک نوع بسترسازی مناسب برای ابراز اندیشه ها و عقاید نوین در جامعه به وجود آورد که خود باعث رشد و بالندگی کل جامعه می شود.

بیان اندیشه ها و عقاید تازه و نوین از طریق مطبوعات خود نوعی تمرین دموکراسی به حساب می آید که البته ممکن است همراه با انتقاداتی نسبت به حکومت باشد. ولی گوش سپردن به همین انتقادات، به دور از جهت گیری های حزبی و جناح های مختلف می تواند در رشد و توسعه کشور اثرگذار باشد. آزادی بیان و اندیشه که یکی از مولفه های وجود دموکراسی در یک کشور است، می تواند به یک حکومت هویت لازم را جهت خدمت بهتر به اقشار مختلف جامعه ببخشد.

در این میان، در بررسی مطبوعات و رسانه های استان، آیا نشریات ما محل عرضه اندیشه های نوین فکری و نیز محل ارائه تحلیل های نو از جهان امروز در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی بین المللی است؟ آیا غیر از این است که اکثر مقالات تولیدی نشریات استان توصیفی هستند و فقط در مدح یک مسئولین و یک نهادی است تا بتواند از آن مسئول مبلغی دریافت کند؟ آیا غیر از این است که نقد و انتقاد هیچ جایگاهی در رسانه های ما ندارد؟

در این میان، همگان اذعان دارند که بسیاری از مسئولین انتقاد رسانه ای را برنمی تابند. اما نقد منصفانه همراه با ارائه راهکارها و پیشنهادات در راستای توسعه آن سازمان و مسئول مورد انتقاد قرار گرفته، باعث شکوفایی آن نهاد و مدیر می شود.

بایستی مطبوعات و رسانه ها به تولید مقالات تولیدی و نقد و انتقاد روی بیاورند و محل تضارب آرای افکار مختلف در همه حوزه های مختلف فکری و سیاسی و جناحی بشود

مطبوعات، عامل اصلی ایجاد فضای عمومی بر محور استدلال عقلایی و مباحثه انتقادی در جامعه شناخته می شوند. به گونه ای که حتی اصول بنیادین دموکراسی جدید نیز از نتایج علنی سازی تصمیمات و اقدامات و انتشاردهی افکار و عقاید در صفحات نشریات معرفی شده اند. بنابراین، رابطه ای مستقیم و عقلایی بین دموکراسی و سطح توسعه فکری از یک سو و روزنامه ها و مطبوعات از سوی دیگر وجود دارد. در واقع انتقال و انتشار آزاد افکار و عقاید یکی از گرانبهاترین وارزشمندترین حقوق انسانی است و هر شهروندی می تواند آزادانه سخن بگوید، بنویسد و چاب کند؛ مگر در مواردی که بر مقابله با سوءاستفاده از این آزادی محدودیت های قانونی و عرفی وجود داشته باشد.

برای مطبوعات اهداف و وظایف مشخصی تعریف و تبیین شده که مهمترین آنها را به صورت تیتروار و گذرا به این صورت می توان بیان کرد: گزارش حقیقت آمیز، قابل درک و هوشمندانه رویدادهای روز به مثابه یک کانون مباحثه به منظور تبادل تفسیرها و انتقادات، ارائه تصویرهای معرف گروه های مختلف اجتماعی و توجه به ارزش ها و آرمان های هر گروه و همچنین ضعف ها و خطاهای آنها و نیز خودداری از عرضه تصویرهای قالبی و فانتزی، ارائه ارزش ها و اهداف و مبانی اصولی جامعه و تدارک دستیابی کامل مردم به اطلا عات روز و مفید.

۲ـ در نظرگاه نگارنده، فراتر از همه موضوعات، یک «رسانه» دارای دو کارکرد اساسی و پایه ای در سطح جامعه است که رابطه ای مستقیم با هم داشته و لازم و ملزوم همدیگرند:

اولین کارکرد را می توان انعکاس افکار و عقاید عمومی و باورهای همگانی و آرمان های جمعی در جامعه دانست و کارکرد دوم را سازماندهی به افکار، آرمان ها، دیدگاه ها و خواست های جمعی مردم تلقی کرد.

در واقع رسانه ها با کارکرد دومی که دارند نقش اصلی و حیاتی در شکل دهی ادبیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایفا می کند. مطبوعات و رسانه ها در کنار سایر عوامل، از عوامل اصلی رشد و توسعه و پویایی فکری و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یک جامعه محسوب شده و توسعه سیاسی نیز بیش از هرچیز به وجود و حضور فعالیت های مطبوعاتی آزاد توام با در نظر گرفتن ارزش ها و هنجارهای اصیل و واقعی آن جامعه بستگی تام دارد. بنابراین ارج نهادن به مطبوعات و رسانه ها و روزنامه ها و کشف و شناخت جایگاه واقعی آن و تجلیل از اصحاب رسانه و روزنامه چیزی جز ارزش نهادن به مردم و افکار و عقاید آنها و باورهای همگانی که از طریق روزنامه و نشریه و… منعکس می شود، نیست.

نگاه و گفتار مسلط در بسیاری از رسانه ها (مخصوصا رسانه های استان آذربایجان غربی) معطوف به مسایل تبلیغات، حاشیه ای، روزمره و تا حدی زیادی دور از مطالبات اساسی، مسایل عمومی ‌و منافع درازمدت مردم چون دموکراسی خواهی، حقوق بشر، توزیع قدرت، مشارکت مردم، امنیت، رفاه، توسعه، افراطی گری و… است. متاسفانه آنچه که در مطبوعات شاهد هستیم، رپرتاژ آگهی هایی هست که بر مطبوعات ما مستولی شده اند. قبول داریم که هزینه های چاپ و انتشار و پرسنل یک مطبوعه فغان می کند اما می توان همچون نشریات سراسری هم از تبلیغات و چاپ رپرتاژ هزینه ها را تامین کرد و هم مقالات در حوزه های مختلف برای مردم به چاپ رسانید تا نقش اصلی نشریات، یعنی تحقق دموکراسی تا حد امکان به وقوع بپیوندد.

رسانه ها از کانال های تلگرامی تا هفته نامه و ماهنامه و فصلنامه در رکود به سر می برند. با اظهار تاسف باید یاداوری شد که صاحب امتیازی بسیاری از این نشریات را مقامات بلندپایه سیاسی استان برعهده دارند و به یقین می توان مدعی شد هزینه کردن برای این اشخاص چندان هم سخت نباشد چرا که دستشان به راحتی به دهانشان می رسد اما از خرج کردن برای قلم بدستان و انتشار مطالب بکر و در خور توجه ممانعت به عمل می آورند!

نهایت سخن آن‌که مطبوعات به مثابه یکی از محوری ترین نهادهای جامعه مدنی در میانه قدرت سیاسی و مردم از نقش حیاتی در افزایش خردورزی در سیاست و تامین منافع عمومی‌برخوردار است. همین جایگاه بی همتاست که سبب می‌شود رسانه‌ها رکن چهارم دموکراسی به‌شمار آیند. تحکیم دموکراسی و نهادینه شدن ارزشها و قواعد دموکراتیک بدون مطبوعات آزاد نیرومند، باثبات و حرفه‌ای امکان پذیر نخواهد شد.

  • نویسنده : سعیدفرجی