مهر،( شرح آنلاین ) - نمیدانم حاصل نوعی وسواس به اشیا قدیمی است یا یک نوع عادت برای پر کردن اوقات فراغت، اما با هر تعریف و نشانی نمیتوان این حقیقت را انکار کرد که اینجا بوی تاریخ می دهد.

شاید زمانی که «جان واکر» نخستین کبریت شیمیایی را اختراع کرد، یا همان موقع که آلمان در سال ۱۸۳۲ به ابداع نخستین کارخانه کبریت سازی جهان مغرور بود، کمتر کسی به این فکر می‌افتاد که روزی خاصیت آتش زایی کبریت درست در حاشیه اذهان عمومی جا خوش کند، و عده‌ای از مردم، جریانی بی نظیر از تاریخ و زندگی را با هزاران قوطی بزرگ و کوچک کبریت در لا به لای چوب و بوی تند گوگرد به راه بیندازد.

حسین پورجبار، یکی از جریان آفرینان موفق در این عرصه است؛ که هزاران قوطی کبریت از هر رنگ و لعاب و با هر ملیتی را در اتاقی از جنس تاریخ نگهداری می‌کند؛ او که ۲۴ بهار از زندگی را پشت سر گذاشته و هم اکنون در دانشگاه دانشوران تبریز مشغول به ادامه تحصیل در رشته نرم افزار است، در گفتگو با خبرنگار مهر می‌گوید: اولین باری که قوطی کبریت به دست گرفتم، به ۹ سالگی ام بر می‌گردد. آری، ماجرای این کلکسیونر جوان تبریزی از قریب به ۱۵ سال پیش شروع شد، از یک همسایگی ساده با یکی از باتجربه‌های مجموعه داری، مرحوم حاج حسین بجانی جهانی معروف به حسین پاسدار، بجانی که آرزوی نوه دار شدن را در دل می‌پروراند با دیدن کودک کنجکاو همسایه بالایی، خونش به جوش آمد و کودک ۹ ساله را همسفر خود در خاطرات گذشته با ماشین مجموعه کبریتش نمود؛ طولی نگذشت که حسین پاسدار دار فانی را وداع گفت و با توجه به علاقه وافر نوه معنوی اش به مجموعه کبریت، آن را برای او به ارث گذاشت. اکنون و پس از گذشت سالیان متمادی از آن روز، حسین پورجبار به تنهایی یادگار پدربزرگ معنوی خود را به یکی از منحصر به فرد ترین مجموعه‌های کبریت ایران تبدیل کرده است.

او مجموعه داری را تفریحی سالم خوانده ابراز می‌کند: کلکسیون بستری مناسب برای گذراندن اوقات فراغت به شکل سالم است.

پورجبار توضیح می‌دهد: در مجموعه کبریت من، پک هایی از اکثر کشورهای جهان از قبیل روسیه، آمریکا، انگلیس، ویتنام، سوئد و سوئیس یافت می‌شود.

قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری

این مجموعه دار تبریزی در خصوص زیبایی‌های منحصر به فرد دنیا برای یک مجموعه دار توضیح می‌دهد: دنیای کلکسیونرها مملوء از زیبایی‌های منحصر به فردیست که آدم‌های عادی خیلی بی اعتنا از کنارش رد می‌شوند؛ در واقع کلکسیونرها زیبایی‌های نهفته در دل چیزهای به ظاهر بی ارزش را به رخ جامعه می کشند.

کلکسیونر خانم و آقا ندارد

این جوان تبریزی در ادامه ابراز می‌کند: خانم‌ها به دلیل ظرافت ذاتی شأن مهارت بیشتری در کلکسیونر بودن دارند.

دنیای کبریت‌های بندانگشتی انتها ندارد

پورجبار در خصوص گرایش و ورودش به دنیای کبریت‌ها می‌گوید: به نظرم کبریت، متنوع‌ترین آیتم کلکسیونی است؛ چرا که هر روز نسخه جدیدی از این کالا با گرافیک و اندازه و رنگ متفاوت‌تر پا به عرصه وجود می‌گذارد و به نوعی دنیایی خستگی ناپذیر پشت ظاهر کوچک کبریت‌های بندانگشتی رخنه کرده است.

وی تصریح می‌کند: به عنوان مثال کبریت‌ها در قالب‌های مختلف از قبیل پک، سری، تکی، پلاستیکی و چوبی، کتابی، جیبی و استوانه‌ای وارد بازار می‌شود.

این مجموعه دار جوان ادامه می‌دهد: شاید به دلیل همین تنوع بی انتهاست که تا به حال سراغ فندک نرفته‌ام؛ چرا که فندک تنها تغییر ظاهری در شکل می‌دهد.

مجموعه داری با خانواده نمی‌سازد

«تا چندی پیش خانواده ام به کبریت‌های مجموعه‌ام «آت و آشغال» می گفتند» این را مجموعه دار جوان تبریزی در ادامه سخنانش بیان کرده و ادامه می‌دهد: اوایل که شروع به جمع آوری کبریت کرده بودم، خانواده ام و بخصوص مادرم سعی داشتند با استفاده از کبریت‌هایم یا قطع کردن پول تو جیبی روزانه‌ام مانع از خرید و جمع آوری کبریت شوند. او می‌افزاید: تا همین یک سال پیش بستگانم تا چشمشان در چشمم می‌افتاد می‌گفتند: «پول این آت و آشغال‌ها را جمع می‌کردی، می‌توانستی الان یک چیز درست و حسابی بخری.»

دلم نمی‌آید کبریت روشن کنم

وقتی از او می پرسم تا به حال از کبریت‌های خودت استفاده کرده‌ای یا نه؛ می خندد و می‌گوید: البته که نه؛ من دلم نمی‌آید فتیله کبریتی را سیاه ببینم.

گل سرسبد مجموعه دار تبریزی

پورجبار در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: تا به حال بیشترین نرخی که برای یک کبریت دریافت کرده‌ام سه میلیون تومان بود. وی می‌افزاید: این قیمت متعلق به کبریتی است که در کل ایران سه عدد از آن وجود دارد، البته کبریت من از نظر کیفیت و رنگ به مراتب بهتر از دیگر دو کبریت است. پورجبار در ادامه تصریح می‌کند: البته قیمت گذاری‌های صورت پذیرفته شده بر مبنای علاقه هر فرد به کبریت و مجموعه داری است. این مجموعه دار جوان تبریزی توضیح می‌دهد: در مجموعه کبریت من ۱۶ کبریت کمیاب و شش کبریت نایاب وجود دارد که اکثر این تعداد چوبی ایرانی و پلاستیکی صدقیانی است.

جایی که مجموعه داران به هم می‌پیوندند پورجبار در بخش دیگری از سخنانش در خصوص نقش فضای مجازی در تقویت ارتباطات مجموعه داران جهان عنوان می‌کند: فضای مجازی و به خصوص شبکه‌های اجتماعی بستر مناسبی برای تبادل اطلاعات بین مجموعه داران است. وی می‌افزاید: خود من، اکثر کبریت‌های غیرایرانی مجموعه‌ام را از طریق شبکه‌های اجتماعی بدست آورده‌ام.

سختی‌های کبریت داری، از جلدگیری تا آتش سوزی این مجموعه دار تبریزی با بیان اینکه نگهداری کبریت نیز همانند سایر مشاغل، سختی‌های مختص خود را دارد توضیح می‌دهد: نگهداری کبریت‌های پلاستیکی به مراتب آسان‌تر از نوع چوبی آنها است. وی می‌افزاید: جلدگیری تک تک کبریت‌های چوبی به منظور جلوگیری از پوسیدگی آنها از طاقت فرساترین مراحل این نوع از مجموعه داری است. پورجبار ادامه می‌دهد: وقوع آتش سوزی کبریت‌ها یکی دیگر از چند خوان سخت نگهداری آن است.

وقتی مجموعه داران خانه نشین می‌شوند

پورجبار در بخش دیگری از سخنانش اظهار می‌کند: نبود فضای مناسب برای به نمایش گذاشتن مجموعه، از دیگر مشکلات مجموعه داری است. او ادامه می‌دهد: من و چهار نفر دیگر از اعضا انجمن مجموعه داران کبریت در تبریز که بصورتحرفه‌ای مشغول به جمع آوری کبریت هستیم؛ با مشکل نبود فضای مناسب برای به نمایش گذاشتن مجموعه مان روبرو هستیم.

مجموعه‌های جدید در راهند

کلکسیونر تبریزی تنها به جمع آوری مجموعه کبریت بسنده نکرده؛ به گونه‌ای که مجموعه پانصد عددی سکه‌های کمیاب و نایاب خارجی، سه هزار تمبر، ۱۰ رادیو و ۷۲ عدد تسبیح از جمله اهم مجموعه‌های وی است؛ که قصد دارد در آینده‌ای نه چندان دور در کنار جمع آوری کبریت به گردآوری این اقلام نیز بپردازد.

آدم که عشقش را عوض نمی‌کند، می‌کند؟

پورجبار در بخش دیگری از سخنانش می‌گوید: خیلی‌ها به من پیشنهاد فروش مجموعه‌ام حتی به قیمت‌های باورنکردنی ایمی‌کنند؛ اکنون من از شما می پرسم: آدم که عشقش را عوض نمی‌کند، می‌کند؟

من بدون کلکسیون؛ هرگز

«روزی که کلکسیونم نباشد، می میرم» این را فردی می‌گوید که به قول خودش «بهترین دوره از زندگی اش را میان کبریت‌ها گذرانده».

او ادامه می‌دهد: بهترین سالهای زندگی ام را اینجا در خلوتم با کبریت‌هایم، که دنیایی از خاطره را برایم زنده می‌کنند، گذراندم.

پورجبار می‌افزاید: وابستگی ام به مجموعه بیشتر از خانواده ام نباشد کمتر هم نیست؛ و روزی که مجموعه‌ام نباشد، به داغ از دست رفتن عزیزی می‌نشینم که در فراز و نشیب‌های زندگی همیشه همسفرم بوده است، و در داغ عزیزی از دست رفته در کنج کوچک اتاق جان می بازم.

عکس‌ها از مینا نوعی